🌸 پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله وسلم علیه‌السلام فرمودند:

سَتَكُونُ فِتَنٌ يُصبِحُ الرَّجُلُ فيها مُؤمنا و يُمسي كافرا ، إلاّ مَن أحياهُ اللّه تعالى بالعِلمِ .

فتنه‌ها خواهد بود که در اثنای آن، مرد به صبح مؤمن باشد و به شب کافر شود، مگر كسى كه خداوند متعال او را به دانش و آگاهى زنده كرده باشد...
تابلو اعلانات

* کلیه کاربران می توانند با کلیک برروی دریافت تیک سبز و طی نمودن مراحل مربوطه نسبت به تایید حساب کاربری خود اقدام نمایند

* با توجه به راه اندازی تالار سیگنال های معاملاتی لطفا از این پس سیگنال ها و تحلیل های خود را فقط در بخش یاد شده منتشر نمایید بدیهی است انتشار هر گونه سیگنال و یا تحلیل بازار در هر یک از بخش های دیگر انجمن ، توسط مدیران مربوطه حذف خواهد شد.

سخنان ناب

سخنان ناب : احادیث ، روایت از بزرگان ، جملات زیبا و آموزنده به صورت متن ، صوت و فیلم

این تالار اختصاص دارد به انجمن های یادآوری قوانین و مقررات انجمن سیگنالچه
سخنان ناب
قوانین و مقررات انجمن ها
خوش آمد گویی ، پیشنهادات و انتقادات
بحث پیرامون امکانات افزوده شده و نیازمندی ها
آواتار کاربر

sunnymount
کاربر فعال
کاربر فعال
پست ها در این تاپیک: 47
پست: 459
مدت عضویت: 1 سال 7 ماه
Iran
عنوان شغلی: کارمند
تشکر  از دیگران: 18 مورد - مشاهده جزئیات
تشکر: 43 مورد - مشاهده جزئیات
جنسیت:
وضعیت: آفلاین

پست توسط sunnymount »

دوش من پیغام کردم سوی تو استاره را

گفتمش خدمت رسان از من تو آن مه‌پاره را

سجده کردم گفتم این سجده بدان خورشید بر

کاو به تابش زر کند مر سنگ‌های خاره را

سینه‌ی خود باز کردم زخم‌ها بنمودمش

گفتمش از من خبر ده دلبرِ خون‌خواره را

سو به سو گشتم که تا طفلِ دلم خامش شود

طفل خسپد چون بجنباند کسی گهواره را

طفلِ دل را شیر ده ما را ز گردش وارهان

ای تو چاره کرده هر دم صد چو من بیچاره را

شهرِ وصلت بوده است آخر ز اول جای دل

چند داری در غریبی این دلِ آواره را ؟

من خمش کردم ولیکن از پی دفعِ خمار

ساقیِ عشّاق گردان نرگس خماره را

حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی "رومی"
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

Link:
BBcode:
HTML:
پنهان کردن لینک های پست
نمایش لینک های پست
آواتار کاربر

sunnymount
کاربر فعال
کاربر فعال
پست ها در این تاپیک: 47
پست: 459
مدت عضویت: 1 سال 7 ماه
Iran
عنوان شغلی: کارمند
تشکر  از دیگران: 18 مورد - مشاهده جزئیات
تشکر: 43 مورد - مشاهده جزئیات
جنسیت:
وضعیت: آفلاین

پست توسط sunnymount »

بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده مهربان

اهمیت و آثار و برکات ذکر حضرت حق تعالی و حقایق نهفته در آن:

قرآن کریم می‌فرماید:

«اَلَّذینَ یذکرُونَ اللّهَ قِیـمـًا وقُعودًا و عَلی جُنوبِهِم»؛ «(آنان) کسانی‌اند که خداوند را در حال ایستاده و نشسته و آنگاه که به پهلو خوابیده‌اند، یاد می‌کنند». آل عمران ۳ ۱۹۱٫

«واذکر رَبَّک فی نَفسِک تَضَرُّعـًا وخیفَهً ودونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوِّ والأصالِ ولا تَکن مِنَ الغـفِلین»؛ «پروردگارت را در دل خود و از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان یاد کن و از غافلان نباش». اعراف ۷ ۲۰۵٫

«اَلَّذینَ ءامَنوا تَطمَنُّ قُلوبُهُم بِذِکرِ اللّهِ اَلا بِذِکرِ اللّهِ تَطمَنُّ القُلوب»؛ (هدایت یافتگان) کسانی‌اند که ایمان آورده‌اند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد. آگاه باشید! که با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد». رعد ۱۳ ۲۸٫

«یـاَیهَا الَّذینَ ءامَنُوا اذکرُوا اللّهَ ذِکرًا کثیرا و سَبِّحوهُ بُکرَهً و اَصیلا»؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را تسبیح نمایید». احزاب ۳۳ ۴۱ و ۴۲٫


اِنَّ … الذّاکرینَ اللّهَ کثیرًا والذّاکرتِ اَعَدَّ اللّهُ لَهُم مَغفِرَهً و اَجرًا عَظیمـا»؛ «همانا مردان و زنانی که بسیار ذکر خدا می‌گویند، خداوند برای آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است». احزاب ۳۳ ۳۵٫

و همچنین در حدیث شریف قدسی آمده است :


إِذا کانَ الغالِبُ عَلَی العَبدِ الاِشتِغالَ بِی، جَعَلتُ بُغیتَهُ و لِذَّتَهُ فِی ذِکرِی، فَاِذا جَعَلتُ بُغیتَهُ و لِذَّتَهُ فِی ذِکرِی عَشِقَنی و عَشِقتُهُ فاِذا عَشِقَنِی و عَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ بَینِی وَ بَینَهُ، و صَیرتُ ذلِک تَغالُبا عَلَیه، لا یسهوُا اِذا سَهَا النّاسُ. اُولئِک کلامُهُم کلامَ‌الاَنبِیاءِ، اُولئِک الأَبطالُ حَقا»؛ «هرگاه بنده‌ای که در بیشتر حالات به یاد من باشد، لذت او را در ذکر خود قرار می‌دهم و آنگاه که لذتش را در یاد خود قرار دادم، او عاشق من می‌شود و من نیز عاشق او می‌شوم و آنگاه که او عاشق من شد و من نیز عاشق او شدم، پرده حجاب را از میان خود و او برمی‌دارم و حالت او را چنین قرار می‌دهم. او دیگر مانند مردم، سهو و اشتباه نمی‌کند. سخن چنین افرادی، همچون سخن پیامبران می‌شود. آنان قهرمانان حقیقی‌اند.
میزان الحکمه، ج ۲، ص ۹۷۲
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

Link:
BBcode:
HTML:
پنهان کردن لینک های پست
نمایش لینک های پست
آواتار کاربر

sunnymount
کاربر فعال
کاربر فعال
پست ها در این تاپیک: 47
پست: 459
مدت عضویت: 1 سال 7 ماه
Iran
عنوان شغلی: کارمند
تشکر  از دیگران: 18 مورد - مشاهده جزئیات
تشکر: 43 مورد - مشاهده جزئیات
جنسیت:
وضعیت: آفلاین

پست توسط sunnymount »

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست

بگشای لب که قند فراوانم آرزوست

ای آفتاب حُسن برون‌ آ دمی ز ابر

کآن چهرهٔ مُشَــــــعــــــشَعِ تابانم آرزوست

بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز

باز آمدم که ساعدِ سلــ ـــطانم آرزوست

گفتی ز ناز بیش مرنــــ جان مرا برو

آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست

وآن دفع گفتنت که برو شَــــــه به خانه نیست

وآن ناز و باز و تنـــ ــدی دربــ ــانم آرزوست

در دست هر که هست ز خوبی قُراضه‌هاست

آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست

این نان و آب چرخ چو سیل است بی‌وفا

من ماهی‌ام نهنگم و عُمـــ ــانم آرزوست

یعقــــ ـوب‌ وار وا اسفاها همی‌زنم

دیدار خوب یوســــــفـــــــ کنعانم آرزوست

و الله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود

آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست

زین همر هـا ن سســـت‌ عناصر دلم گرفت

شیـــــرخدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او

آن نــــــــــور روی موسیِ عمرانم آرزوست

زین خلق پر شــــ ـکایت گریان شدم ملول

آن های هوی و نعرهٔ مستانم آرزوست

گویاترم ز بــلبـــــــل امّا ز رشــــ ــک عام

مُـــهـــر است بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌ نشود جسته‌ایم ما

گفت آن که یافت می‌نشود، آنـــــم آرزوست

هر چند مفلســــــم نپذیرم عقیق خرد

کان عقیق نـــادر ارزانم آرزوست

پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوســـت

آن آشکـــــــــــار صنعت پنهانم آرزوست

خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز

از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست

گوشم شنید قصّه ایــــمان و مســـت شد

کو قسم چشم؟ صورت ایــــمانم آرزوست

یک دست جام باده و یک دست جعد یار

رقصی چنین میانهٔ میدانم آرزوست

می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار

دست و کنار و زخمهٔ عثمانم آرزوست

من هم رباب عشقـــــم و عشقــــــم ربابی است

وآن لطف‌های زخمهٔ رحمانم آرزوست

باقی این غزل را ای مطـــــرب ظریــــف

زین سان همی‌شمار که زین سانم آرزوست

بنمای شمـــــــــس مفخر تبریز رو ز شرق

من هد هد م حضور سلیمانم آرزوست

حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی "رومی"
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

Link:
BBcode:
HTML:
پنهان کردن لینک های پست
نمایش لینک های پست
آواتار کاربر

sunnymount
کاربر فعال
کاربر فعال
پست ها در این تاپیک: 47
پست: 459
مدت عضویت: 1 سال 7 ماه
Iran
عنوان شغلی: کارمند
تشکر  از دیگران: 18 مورد - مشاهده جزئیات
تشکر: 43 مورد - مشاهده جزئیات
جنسیت:
وضعیت: آفلاین

پست توسط sunnymount »

درختِ دوستی بنشان که کامِ دل به بار آرد

نهالِ دشمنی بَرکَن که رنج بی‌شمار آرد

چو مهمانِ خراباتی به عزت باش با رندان

که دردِ سر کشی جانا، گرت مستی خمار آرد

شبِ صحبت غنیمت دان که بعد از روزگارِ ما

بسی گردش کُنَد گردون، بسی لیل و نهار آرد

عَماری دارِ لیلی را که مَهدِ ماه در حکم است

خدا را در دل اندازش که بر مجنون گذار آرد

بهارِ عمر خواه ای دل، وگرنه این چمن هر سال

چو نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هِزار آرد

خدا را چون دلِ ریشم قراری بست با زلفت

بفرما لعلِ نوشین را که زودش باقرار آرد

در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ

نشیند بر لبِ جویی و سروی در کنار آرد

خواجه شمس الدین محمد حضرت "حافظ شیرازی"
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

Link:
BBcode:
HTML:
پنهان کردن لینک های پست
نمایش لینک های پست
آواتار کاربر

sunnymount
کاربر فعال
کاربر فعال
پست ها در این تاپیک: 47
پست: 459
مدت عضویت: 1 سال 7 ماه
Iran
عنوان شغلی: کارمند
تشکر  از دیگران: 18 مورد - مشاهده جزئیات
تشکر: 43 مورد - مشاهده جزئیات
جنسیت:
وضعیت: آفلاین

پست توسط sunnymount »

یا رب من بدانمی‌چیست مراد یار من

بسته ره گریز من برده دل و قرار من

یا رب من بدانمی‌تا به کجام می کشد

بهر چه کار می کشد هر طرفی مهار من

یا رب من بدانمی‌سنگ دلی چرا کند

آن شه مهربان من دلبر بردبار من

یا رب من بدانمی‌هیچ به یار می رسد

دود من و نفیر من یارب و زینهار من

یا رب من بدانمی‌عاقبت این کجا کشد

یا رب بس دراز شد این شب انتظار من

یا رب چیست جوش من این همه روی پوش من

چونک مرا توی توی هم یک و هم هزار من

عشق تو است هر زمان در خمشی و در بیان

پیش خیال چشم من روزی و روزگار من

گاه شکار خوانمش گاه بهار خوانمش

گاه میش لقب نهم گاه لقب خمار من

کفر من است و دین من دیده نوربین من

آن من است و این من نیست از او گذار من

صبر نماند و خواب من اشک نماند و آب من

یا رب تا کی می کند غارت هر چهار من

خانه آب و گل کجا خانه جان و دل کجا

یا رب آرزوم شد شهر من و دیار من

این دل شهر رانده در گل تیره مانده

ناله کنان که ای خدا کو حشم و تبار من

یا رب اگر رسیدمی شهر خود و بدیدمی

رحمت شهریار من وان همه شهر یار من

رفته ره درشت من بار گران ز پشت من

دلبر بردبار من آمده برده بار من

آهوی شیرگیر من سیر خورد ز شیر من

آن که منم شکار او گشته بود شکار من

نیست شب سیاه رو جفت و حریف روز من

نیست خزان سنگ دل در پی نوبهار من

هیچ خمش نمی‌کنی تا به کی این دهل زنی

آه که پرده در شدی ای لب پرده دار من

حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی "رومی"
گفتم ای عشق من از چیز دگر میترسم
گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو

Link:
BBcode:
HTML:
پنهان کردن لینک های پست
نمایش لینک های پست
آواتار کاربر

Ehsan
کاربر عضو
کاربر عضو
پست ها در این تاپیک: 1
پست: 85
مدت عضویت: 1 سال 5 ماه
Iran
تشکر  از دیگران: 13 مورد - مشاهده جزئیات
تشکر: 10 مورد - مشاهده جزئیات
جنسیت:
وضعیت: آفلاین

پست توسط Ehsan »

sunnymount نوشته شده: پنج‌شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳, ۱۲:۱۶ ب.ظ یا رب من بدانمی‌چیست مراد یار من

بسته ره گریز من برده دل و قرار من

یا رب من بدانمی‌تا به کجام می کشد

بهر چه کار می کشد هر طرفی مهار من

یا رب من بدانمی‌سنگ دلی چرا کند

آن شه مهربان من دلبر بردبار من

یا رب من بدانمی‌هیچ به یار می رسد

دود من و نفیر من یارب و زینهار من

یا رب من بدانمی‌عاقبت این کجا کشد

یا رب بس دراز شد این شب انتظار من

یا رب چیست جوش من این همه روی پوش من

چونک مرا توی توی هم یک و هم هزار من

عشق تو است هر زمان در خمشی و در بیان

پیش خیال چشم من روزی و روزگار من

گاه شکار خوانمش گاه بهار خوانمش

گاه میش لقب نهم گاه لقب خمار من

کفر من است و دین من دیده نوربین من

آن من است و این من نیست از او گذار من

صبر نماند و خواب من اشک نماند و آب من

یا رب تا کی می کند غارت هر چهار من

خانه آب و گل کجا خانه جان و دل کجا

یا رب آرزوم شد شهر من و دیار من

این دل شهر رانده در گل تیره مانده

ناله کنان که ای خدا کو حشم و تبار من

یا رب اگر رسیدمی شهر خود و بدیدمی

رحمت شهریار من وان همه شهر یار من

رفته ره درشت من بار گران ز پشت من

دلبر بردبار من آمده برده بار من

آهوی شیرگیر من سیر خورد ز شیر من

آن که منم شکار او گشته بود شکار من

نیست شب سیاه رو جفت و حریف روز من

نیست خزان سنگ دل در پی نوبهار من

هیچ خمش نمی‌کنی تا به کی این دهل زنی

آه که پرده در شدی ای لب پرده دار من

حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی "رومی"
خانه آب و گل کجا خانه جان و دل کجا ❤️

Link:
BBcode:
HTML:
پنهان کردن لینک های پست
نمایش لینک های پست
آواتار کاربر

HadiMashayekhi
کاربر فعال
کاربر فعال
پست ها در این تاپیک: 1
پست: 699
مدت عضویت: 1 سال 8 ماه
Iran
عنوان شغلی: Forex Trader
میزان تحصیلات: لیسانس
تشکر  از دیگران: 89 مورد - مشاهده جزئیات
تشکر: 67 مورد - مشاهده جزئیات
جنسیت:
سن: 42
وضعیت: آفلاین

برترین ها

پست توسط HadiMashayekhi »

"یلدا" یعنی یادمان باشد
که زندگی آن قدر کوتاه است
که یک دقیقه بیشتر
با هم بودن را
باید جشن گرفت
یادمان باشد....
با آمدن "زمستان"
اجاق خاطره‌ها
روشن بگذاریم
تا دچار سردی
فاصله‌ها نشویم
یلدا بهانه‌ای برای
در کنار هم "شاد بودن"
و زندگی یعنی همین
بهانه‌های کوچک گذرا . . .

پیشاپیش فصل زیبای
زمستان‌ و یلداتون مبارک😍🍉
پیوست‌ها
nody-عکس-نوشته-یلدا-مبارک-1623445474.jpg
nody-عکس-نوشته-یلدا-مبارک-1623445474.jpg (45.07 KiB) مشاهده 37 مرتبه
nody-عکس-نوشته-یلدا-مبارک-1623445474.jpg
nody-عکس-نوشته-یلدا-مبارک-1623445474.jpg (45.07 KiB) مشاهده 37 مرتبه
قدرت از آن کسی است که
مطالعه می‌کند، می‌اندیشد؛
و کسانی که نگاهی سطحی به همه چیز دارند، تاوان سنگینی پس خواهند داد.
#قوانین قدرت

Link:
BBcode:
HTML:
پنهان کردن لینک های پست
نمایش لینک های پست
ارسال پست